شعر طنز(خواب می دیدم!!)
شعر طنز(خواب می دیدم!!)
خواب میدیدم خیابانها چراغانی شده
ملت ایران رها از این پریشانی شده
خواب میدیدم که رفته اجنبی از خاك ما
ملک ایران باز هم از آن ایرانی شده
خواب میدیدم که بعد آن همه رنج و محن
بر من و تو نعمت آزادي ارزانی شده
خواب میدیدم ز کارون تا لب رود ارس
پاکسازي از وجود عده اي جانی شده
خواب میدیدم نسیمی بر درفشی میوزد
رهبري آزاد مردي کاوه ثانی شده
خواب میدیدم که جاي پوکه سرد فشنگ
زیر پاها برگ گل فرش خیابانی شده
خواب میدیدم که نفرت داده جاي خود به عیش
متحد ترك و بلوچ و کرد و تهرانی شده
خواب میدیدم کلاس درس و زنگ مدرسه
شادي افزاي دل طفل دبستانی شده
خواب میدیدم بجاي نوجوانان دلیر
صاحب شال و قبا و ریش قربانی شده
خواب میدیدم از این خواب پریشان جسته ام
قسمت ما آنچه میدانیم و میدانی شده
اي دریغ از خواب شیرین چون پریدم از قضا
دیدم آن عفریت مشغول رجز خوانی شده
سهم فرزندان محنت دیده ایران زمین
حکم زندان ابد یا مردن آنی شده
دیو ها در دخمه ها و مرد و زن در قید و بند
آشکارا بر همه اسرار پنهانی شده
خواب من تعبیر خوش در پی ندارد اي دریغ
تا که خواب ناز گردنگیر ایرانی شده
نظر بده تا دل من شاد کنی نظر ندادی الهی باد کنی




